بخار
(بُ)
فارسی
ویرایشریشهشناسی
ویرایشاسم
ویرایش- گازی که از مواد مرطوب در حال تبخیر جدا شود یا در اثر حرارت از مایعات یا جامدات برخیزد و به هوا رود.
- این واژه مثل بیشتر واژگان عربی ، آریایی است : در نقشه بطلمیوسی نام فناسیه مطابق شهر فومن و فناکه نام کهن شهر ساری است ( جواد مفرد کهلان ) . اکنون از لغتنامه سنسکریت آشکار میشود واژگان فناکه=پناکه=فناسیه ساخته شده اند از لغت پنا یا فنا به معنای بخار - مه - دم - ابر फेनता phenatA=vapour که هر سه به معنای سرزمین بخارگرفته مه پوش ابری هستند. در سنسکریت لغت بو←پو←فو نیز به معنای بخار ( بو خار=dew ) - مه बुस busa=fog vapour است همانطور که در شهر رشت بوسار نام یک محله است. بدینسان روشن میشود که واژه فومن ( فو=بخار - مه من=ماندن - جایگاه ) با واژگان فناکه=پناکه=فناسیه هم معناست. لغت ساری نیز از لغت سنسکریت शद्रि zadri به معنای ابر cloud ستانده شده که همتای نامهای کهن این شهر یعنی فناکه و زادراکرت - سادراکرت است.
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
اسم
ویرایش- بخار
برگردانها
ویرایشترجمهها
- ایتالیایی
اسم
ویرایش- انگلیسی
- vapour
- vapor
- steam
- reek
- haze
- gas
- fume
- brume
- air
- volatilize
- vapory
- vaporous
- vaporing
- turkish bath
- sudatorium
- steamy
- steamship
- steamer
- steamboat
- steam turbine
- steam engine
- steam boiler
- pulsometer
- pulsimeter
- pet cock
- helium
- gasify
- fumigate
- flue
- exhaust
- engine
- boiler
- vaporization
- transpire
- steam fitter
- sauna
- puff
- miasma
- colic
- boilermaker
- blast
- steam iron
- steam heating
- purl
- psychrometer
- evaporate
- ammonia
- throttle
- smog
- manometer
- horsepower
- steamroller
- paddle wheel
- horse
- evanesce
- dry clean
- aerify
- tensometer
- tensiometer
- tensimeter
- hydroelectricity
- crosshead
- mephitis
- espresso
- hydroelectric
- fumarole
- pneumatolysis