بخیه
فارسی ویرایش
(بَ یِ)
ریشهشناسی ویرایش
مربوط به فعل بخیدن، که در لغتنامههای فارسی غلط معنی شده است.
اسم ویرایش
- کوکی که روی پارچه با دست یا چرخ خیاطی بزنند.
- دوختن بخشی از بدن که در اثر عمل جراحی شکافته شده باشد. ؛ اهل ~ اهل فن، صاحب سررشته، وارد به کار. ؛ ~ به آب دوغ زدن کنایه از: زحمت بی هوده کشیدن، کاری بی حاصل کردن.
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
برگردانها ویرایش
- انگلیسی
- suture