فارسی

ویرایش

(بَ. گَ)

صفت مفعولی

ویرایش
  1. برگردانیده شده.
  2. ترجمه شده.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  1. برگردان
  2. جایگزینی مواد متنی یک زبانه با مواد متنی برابر، در زبان دیگر. کار برگرداندن. ترجمه.
    کار برگردان این شعر هنوز تمام نشده.
  3. حاصل جایگزینی مواد متنی یک زبان با مواد متنی برابر، در زبان دیگر. حاصل برگرداندن. ترجمه.

آوایش

ویرایش

[bæɾgæɾdɒn]، /بَرگَردان/

برگردان‌ها

ویرایش

مریم

ایتالیایی

traduzione

ritornello

انگلیسی
turn over