خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
بریده
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
صفت مفعولی
۱.۱.۱
منابع
۱.۱.۲
برگردانها
فارسی
ویرایش
(بُ دِ)
صفت مفعولی
ویرایش
قطع کرده، جدا شده.
شکافته شده.
زخم شده.
ختنه شده.
خسته و ناتوان شده.
منابع
ویرایش
فرهنگ لغت معین
برگردانها
ویرایش
انگلیسی:
hewn
انگلیسی
cut
uncut
slash
premorse
gasp
edge notched
dissevere
crop eared
bonnyclabber
skive
paring
staccato
julienne
smatterer
giggle
scrapbook
scrap