خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
تاب دادن
زبان
پیگیری
ویرایش
فارسی
ویرایش
(دَ)
مصدر متعدی
ویرایش
تافتن، پیچ دادن، خماندن.
زلف و ریسمان و امثال آن را پیچ و خم دادن.
چیزی را در ظرفی فلزی در حرارت آتش بدون آب و روغن سرخ و برشته کردن.
پرتو افکندن، روشن ساختن.
منابع
ویرایش
فرهنگ لغت معین