فارسی ویرایش

ریشه شناسی ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • [تیز/کردَن]

  مصدر فعل متعدی ویرایش

تیز کردن

  1. بُرنده کردن وسیله‌ای که کُند شده‌است.
  2. (مجاز): برانگیختن.
  3. (مجاز): شدت دادن چنان‌که به شعله آتش.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش