خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
حتم
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
صفت
۱.۴
واژههای مشتق شده
۱.۴.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
عربی
آوایش
ویرایش
/حَتْم/
صفت
ویرایش
حتم
قطعی، یقینی، حتمی. لازم، بایسته. لازم کردن.
بطور حتم به تبریز رفتنی خواهد شد. «
نظامالسلطنه
»
واژههای مشتق شده
ویرایش
حتم شدن
،
حتم داشتن
،
حتم کردن
ترجمه
انگلیسی:
surely
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن