فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /خامِه/

  اسم ویرایش

خامه

  1. (قدیمی)؛ قلم.
    به شاه آفریدون یکی نامه کرد/ ز مشک و ز عنبر سرِ خامه مرد. «فردوسی»
  2. سرشیر، از محصولات لبنی.
  3. ابریشم خام.
  4. توده، تل‌ریگ.

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین/ شاهنامه

زبان دیگر ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • بهاری

  اسم ویرایش

خامهَ

  1. پشم الوان برای بافت قالی و قالیچه.