خراج
(خُ)
فارسی
ویرایشریشهشناسی
ویرایش- پهلوی
اسم
ویرایش- دمل، دانه و جوشی که روی پوست بدن پیدا شود.
- واژگانِ ( خَرج، خَراج ) در زبانِ پهلوی - پارسی میانه به دیسه یِ ( هَرگ ( هَرج ) harg ) بوده اند و در زبانِ سانسکریت نیز واژگانِ ( کَرَ kara ) و ( کَرَکَ karaka ) به چمِ ( خراج، باج، مالیات و عوارض ) بوده اند که نمایانگرِ ایرانی بودنِ این واژگان است. ( نیاز به یادآوری است که نویسنده یِ این پیام، زبانِ اوستایی را بررسی نکرده است. ) دگرگونیِ آواییِ آغازینِ ( ک/ه/خ ) در زبانهایِ ایرانی و اروپایی ( x ) رواگمند ( رایج ) بوده است. پَسگَشت ها ( references ) : 1 - رویه یِ 43 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) 2 - رویه یِ 412 از نبیگِ ( فرهنگ سَنسکریت - فارسی ) نوشته یِ ( جلالی نائینی )
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
(خَ)
اسم
ویرایش- مالیات، مالیات ارضی، با
جمع
ویرایشمنابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
برگردانها
ویرایش- انگلیسی
- tribute