فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  • ایرانی

آوایش

ویرایش
  • /دایه/

دایه

  1. پرستار کودک دیگری، شیر دهنده به کودک دیگری. قابله، ماما. سیمرغ.
    فرامش مکن مِهر دایه ز دل/ که در دل مرا مِهر تو دلگسل. «فردوسی»
  2. زنی که بچه‌ای دیگری را شیر دهد. شیردهنده بچه دیگری. دایگان. پازاج. پازاچ. شیرده.
    دایه به زبان بهاری به دو بخش دای - هِ قابل تجزیه است؛ دای به معنی بای‌بای کردن یا هر از گاهی سر زدن بوده که در این مورد روزی چند دفعه حضور و شیر دادن به کودک است.
  3. پرستار و آموزگار و مربی کودک. لهَ‌لهَ. لالا. مربی.
  1. دایه دلسوزتر از مادر: آنکه به دروغ خود را دلسوزتر و مهربان‌تر از مادر نشان می‌دهد.

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ شمس/ شاهنامه