در اختیار گرفتن

فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /دَر/اِختیار/گرفتن/

  اسم مرکب

ویرایش

دراختیارگرفتن

  1. در اختیار گرفتن کاری یا چیزی← به تصرف درآوردنِ آن، بدست آوردنِ آن.
    پُستِ جیب پُرکنی را در اختیار گرفتند و به سر و کیسه کردن مردم می‌پرداختند. «جعفر شهری»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن