دستاق
(دُ)
فارسی
ویرایشریشهشناسی
ویرایشاسم
ویرایش- محبوس، بندی، زندانی.
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
فارسی (گویش نیشابوری===اسم=
ویرایش- دادگستری.ساختمان دادگستری یا دادگاه .مثال:ب عدل بنچسته د مَحْكَمَه ی دّستاق: نا عادلی در دادگاه در ساختمان دادگستری نشسته است.
- مَحْكَمَه هم می گویند.
تلفظ
ویرایش- Dostag
- Mahkama