فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /دَستان/

دستان

  1. مخفف داستان و جمعِ دست.
  2. لقب زال پدر رستم و فرزند سام نریمان.
    به سیمرغ بنگر که دستان چه گفت/ که سیر آمدستی همانا ز جفت. «فردوسی»
  3. سرود، نغمه.
  4. نیرنگ، فریب.

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین/ شاهنامه