دستمال
فارسی ویرایش
(~.)
صفت مفعولی ویرایش
- با دست مالیده شده.
- مجازاً مغلوب. ؛~ ابریشمی یا یزدی برداشتن کنایه از: شروع به چاپلوسی و تملق کردن.
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
(~.)
اسم مرکب ویرایش
- پارچهای برای پاک کردن دست و دهان، یا چیزهای دیگر.
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
- Cloth
برگردانها ویرایش
- ایتالیایی
اسم ویرایش
- انگلیسی
- napkin