فارسی

ویرایش

(دَ)

  1. احمق، کودن.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. استخوان پهلو، دنده.
  2. دندان.
  3. افزاری است جولاهگان را و آن چوبی است دندانه دندانه به عرض پارچه‌ای که بافند و از هر دندانه تاری می‌گذرانند.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین