دوست
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایشآوایش
ویرایش- /دِوست/
اسم
ویرایشدوست
- هر یک از دو تنی که به همدیگر مِهر میورزند؛ یار، همدم، عاشق؛ مقابل دشمن.
- هر چند که پی بُردن به خاستگاهِ واژگانِ مشترکِ ایرانی و سومری سخت است ( از آنجایی که سومری یک زبان مستقل است و پیوندی با زبانهای امروزی ندارد ) ولی با توجه به ریخت ودگرریختِ واژه هایی همچون ( دوست ) در زبانهای ایرانی که در زبان سومری به دیسه یِ ( Du - sa ) واگویی می شده است، به نظر می رسد که واژه ( دوست ) از زبانهای ایرانی به سومری رفته است، چراکه این واژه در زبان سومری افزون بر دگرریختِ آوایی، با زدایشِ آوایی نیز همراه بوده است، همچنین واخنش هایِ ( مشتقاتِ ) واژه یِ ( دوست ) به فراوانی در زبانهای اوستایی و پهلوی دیده می شود. چنانکه در رویه 288 از نبیگِ ( ریشه های هندواروپاییِ زبان پارسی ) آمده است: ( به شیوه یِ بکارگیریِ این واژه در زبانهای اوستایی، پارسی باستان و پهلوی بنگرید: )
قید
ویرایش- معشوق.
برگردانها
ویرایشترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
|
منابع
ویرایش- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین