(دَ کَ)

اسم ویرایش

  1. تیر بلندی در عرشة کشتی که بادبان را بر آن نصب کنند.
  2. تیر بلند فلزی یا چوبی برای نگه داشتن چیزی در ارتفا

فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین
  • واژگان مترادف و متضاد

(~.)

صفت ویرایش

  1. دگل:
  2. زمخت، گنده.
  3. امردی که ریش او تمام برنیامده باشد و دست و پای بزرگ و گنده داشته باشد.
  4. واژه دکل معادل ابجد 500 تعداد حروف 3 تلفظ mast نقش دستوری صفت ترکیب (صفت) [پهلوی: دکل] مختصات (مُ) [ په . ] (اِ.) آواشناسی mast الگوی تکیه S شمارگان هجا 1 منبع واژگان مترادف و متضاد فرهنگ لغت معین

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین
  • واژگان مترادف و متضاد

برگردان‌ها ویرایش

انگلیسی
mast