خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
زبردست
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
صفت
۱.۴
قید
۱.۵
مترادفها
۱.۵.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/زِبَر/دَست/
صفت
ویرایش
زبردست
(قدیم)
توانا، زورمند. ماهر، حاذق.
علیکرمانی گفت بسیار خوب زبردست هر چه میخواهی بکن. «
خداوند الموت
»
قید
ویرایش
مافوق. بالای مجلس.
مترادفها
ویرایش
استاد
،
ماهر
،
چیرهدست
ترجمه
انگلیسی:
clever
proficient
habile
dextrous
dexterous
deft
adept
sleuthhound
raconteur
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین