(زُ)

فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

  1. زهم
  2. واژه زخم معادل ابجد 647 تعداد حروف 3 تلفظ zaxm نقش دستوری اسم ترکیب (اسم) [پهلوی: zahm] مختصات (زَ) [ په . ] (اِ.) آواشناسی zaxm الگوی تکیه S شمارگان هجا 1 منبع واژگان مترادف و متضاد

اسم ویرایش

(عا.)

  1. طعم و بویی که از سفیدة تخم مرغ خام یا از گوشت خام هنگام پختن در آب برآید.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین
  • واژگان مترادف و متضاد

(زَ)

ریشه‌شناسی ویرایش

اسم ویرایش

  1. خراش یا بریدگی هر بخشی از بدن.
  2. مجروح.
  3. ضربه. ؛ به ~ کاری زدن کنایه از: برای آن کار مورد بهره برداری قرار دادن.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین
  • واژگان مترادف و متضاد

برگردان‌ها ویرایش

ایتالیایی

اسم ویرایش

ferita

اسم ویرایش

piaga

انگلیسی
wound