خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
سالخورد
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
صفت مفعولی
۱.۴
صفت مفعولی
۱.۴.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/سال/خورد/
صفت مفعولی
ویرایش
سالخورد
(قدیمی):
سالخورده
.
صفت مفعولی
ویرایش
سالخُوَرد
سالخورده، سالخوردگی.
ولیکن چنین گوید آن سالخُوَرد/ که بودش سه فرزند آزاد مَرد «
فردوسی
»
منابع
ویرایش
فرهنگ لغت معین/ شاهنامه