فارسی

ویرایش

(سُ تَ)

صفت مفعولی

ویرایش
  1. سوراخ کرده.
  2. کنایه از: سخن تازه.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(سُ تَ یا س تِ)

  1. سندی که به موجب آن مقدار بدهی و زمان پرداخت آن معین می‌گردد.
  2. دشت، اولین فروش کاسب.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(س تَ یا تِ)

  1. ستبر، غلیظ.
  2. محکم.
  3. جامة هنگفت و ستبر.
  1. تیر، پیکان نوک تیز.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

ویرایش
ایتالیایی

cambiale

انگلیسی
promissory note