سواد
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- فارسی
آوایش ویرایش
- /سَواد/
اسم ویرایش
سواد
- نوشته، رونوشت. معلومات و آگاهیهای علمی و ادبی.
- به معنای خواندن و نوشتن. معلومات، آگاهیهای علمی و ادبی
- سیاهی، شبح. سیاهی شهر که از دور دیده شود.
زبان دیگر ویرایش
- عربی
اسم ویرایش
سواد
- سرزمین، اطراف شهر و توابع آن. سیاهی مقابل بیاض.
مثال ویرایش
- سواد کسی نم کشیدن کنایه از: سواد درستی نداشتن.
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین