سکندر
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- شاهنامه
آوایش
ویرایش- /سکَندَر/
اسمخاص
ویرایشسکندر
- مخفف اسکندر یا اسکندر مقدونی، در شاهنامه گاهی اینگونه یاد میگردد.[۱]
- سکندر به دیدار او گشت شاد/ همان گفتِ بدخواه او گشت باد. «فردوسی»
- لغزیدن، به سر درآمدن.
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین/ شاهنامه
پانویس
ویرایش- ↑ اسکندر در سنسکریت سکنده skanda یعنی جهش کننده؛ ( در سغدی: نره سکندر narskander ) در وداها نام فرزانه ای بوده با نام سکنده کوماره skandakumra، پسر برهما Brahm یعنی همیشه جوان، شکست ناپذیر و دانشمند ودا. از آن جایی که الکساندر مقدونی این سه ویژگی را داشت، ایرانیان باستان نام او را برای الکساندر برگزیدند. پس اسکندر نامی سنسکریت است و برگرفته از الکساندر نیست.