(شَ)

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  • پهلوی
  • واژه شتر معادل ابجد 900 تعداد حروف 3 تلفظ šotor نقش دستوری اسم ترکیب (اسم) [پهلوی: uštr] ‹اشتر› (زیست‌شناسی) مختصات (شُ تُ) [ په . ] (اِ.) آواشناسی Sotor الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع فرهنگ فارسی معین
  1. برگشتگی پلک چشم.
  2. فروهشتگی پلک پایین.
  3. انقطاع، بریدگی، انشقاق (لب زیرین و غیره)
  1. عیب، نق

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(شُ تُ)

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. پستانداری است نشخوارکننده از گروه سم داران بدون شاخ با پاهایی که دو انگشت دارد. این حیوان در برابر گرما و تشنگی بسیار مقاوم

استعاره

ویرایش
  1. ~دیدی، ندیدی سفارش به کتمان راز. ~ ؛ ~سواری دولا دولا نمی‌شه کنایه از: تلاش بیهوده برای پنهان کاری

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

ویرایش
ایتالیایی

cammello

انگلیسی
camel

منابع

ویرایش