طلایه
فارسی
ویرایشریشهشناسی
ویرایش- پهلوی
آوایش
ویرایش- /طَل/آیه/
اسم
ویرایشطلایه
- (مجاز): نشانه یا جلوه نخستین از هر چیز که پیش از دیگر نشانهها نمایان شود.
- چو گردون تهی شد ز خورشید و ماه/ طلایه برون شد ز هر دو سپاه «فردوسی»
- مقدمه و پیشرو سپاه. بخش پیشرو لشکر برای نگهداری سپاه از هجوم ناگهانی. کارآگاه.
- آن چه که بدان طلا کنند، دارویی که بر اندام مالند.
ریشه شناسی ۲
ویرایش- عربی
اسم
ویرایش- تحریف شده طلیعه عربی، مقدمه لشکر، پیشروان لشکر که برای شناسایی اوضاع و احوال دشمن فرستاده میشوند.
برگردانها
ویرایشترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ شاهنامه