عبیر
- مادهای خوشبو مرکب از مشک و کافور.
- به گردونها بر چه مشک و عبیر/ چه دیبا و دینار و خز و حریر «فردوسی»
- فرهنگ لغت معین/ شاهنامه/ فرهنگ شمس
عبیر
- مترادف یک یا یکی در زبان فارسی، با این توضیح که حرف ندایی و تعجب عَ پیشوند کلمه است؛ بیر به معنی یک در زبان بهاری است.
- عبیرِه قاشدِ.
- اِ یکیش فرار کرد.