فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • عربی

آوایش

ویرایش
  • /عَرض/

  اسم مصدر

ویرایش

عرض

  1. نشان دادن بیان یا مطلبی به مقامی محترم یا بالاتر از خود با فروتنی و ادب.
  2. آشکار کردن، نشان دادن. نمایاندن. ارائه.

عَرَض

  1. (فلسفه)‎: آنچه جزء طبیعت یا ماهیت ذاتیِ چیزی نباشد، مانند زنگ برای جسم. مقابل جوهر.
  2. آنچه که دوام و بقای نداشته باشد.
  3. آنچه که قائم به دیگری است و از خود وجود مستقلی ندارد.
  4. جانب، طرف، کرانه. پهنا. مدت، زمان.
  5. مال ملت، بیت المال.
  6. لاتین: ناخوشی، بیماری

عِرْض

  1. شرف، ناموس، آبرو. متاع، کا



ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین