فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • عربی

آوایش

ویرایش
  • /عِلم/

عِلم

  1. دانش. آگاهی، اطلاع. دانستن، یقین داشتن.
  2. (تصوف): معرفت.

(فلسفه قدیم): ادراک پدیده‌ها و حقایق و علل اشیا از طریق عقل.

عَلَم

  1. پرچم، بیرق، رایت. نشان، نشانه.
  2. صلیب مانندی از فلز با تزئینات خاص که ماه محرم هنگام عزاداری پیشاپیش دسته حرکت می‌دهند. گلگل.
  3. بزرگ و مِهتر قوم، نامی، مشهور.
  4. نقش و نگار جامه.



ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین