علم
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- عربی
آوایش
ویرایش- /عِلم/
اسم
ویرایشعِلم
- دانش. آگاهی، اطلاع. دانستن، یقین داشتن.
- (تصوف): معرفت.
(فلسفه قدیم): ادراک پدیدهها و حقایق و علل اشیا از طریق عقل.
اسم
ویرایشعَلَم
- پرچم، بیرق، رایت. نشان، نشانه.
- صلیب مانندی از فلز با تزئینات خاص که ماه محرم هنگام عزاداری پیشاپیش دسته حرکت میدهند. گلگل.
- بزرگ و مِهتر قوم، نامی، مشهور.
- نقش و نگار جامه.
منابع
ویرایش- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین