خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
عون
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
گونههای دیگر نوشتاری
۱.۲
ریشه لغت
۱.۳
آوایش
۱.۴
صفت
۱.۴.۱
ریشه شناسی ۲
۱.۵
مصدر متعدی
۲
زبان دیگر
۲.۱
ریشه لغت
۲.۲
اسم
۲.۲.۱
منابع
فارسی
ویرایش
گونههای دیگر نوشتاری
ویرایش
اِون
ریشه لغت
ویرایش
عربی
آوایش
ویرایش
/عُون/
صفت
ویرایش
عون
(جمع):
اعوان
، یاری، مساعدت، یاور، پشتیبان.
ریشه شناسی ۲
ویرایش
مصدر متعدی
ویرایش
یاری کردن، کمک کردن.
زبان دیگر
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
بهاری
اسم
ویرایش
عِون
به معنی
آرد
، آردی که در آسیاب فرآوری شده و آماده خمیر و سپس
نان
باشد.
منابع
ویرایش
فرهنگ لغت معین™