خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
فارسی بریدن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
گونههای دیگر نوشتاری
۱.۲
ریشه لغت
۱.۳
آوایش
۱.۴
فعل
فارسی
ویرایش
گونههای دیگر نوشتاری
ویرایش
فارسیبُر
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/فارسی/بُریدَن/
فعل
ویرایش
فارسی بریدن
مقابل
راسته
بریدن، بریدن آهن و تیر، بهطوریکه
مقطع
عمود بر طول آن نباشد. مورب بریدن. کج بریدن، برش زاویهدار.