فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

اسم ویرایش

  1. گوشت خشک کرده که آن را بریان کرده خورند، قدید.
  2. میوة خشک که هستة آن را درآورده بخشکانند.
  1. برکة بزرگ.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین

صفت ویرایش

  1. خشک.
  2. اسبی که در مسابقه عقب می‌ماند.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین

اسم ویرایش

  • لهجهٔ هراتی: هر چیزی که نازک و خشک باشد، مانند( نان خشک وغیره.

قاق به آدم لاغر نیز گفته می شود.