قاققو
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- بهاری
آوایش
ویرایش- /قاق/قو/
اسم
ویرایشقاققو
- هم معنی فاخته در زبان فارسی، که این پرنده در تاریخ و فرهنگ مردم باهار جای ویژهای داشته است. مرد تنها مانده یا رانده از جامعه را تشیبه به فاخته مینمایند.
- قاققو تَکِن تاک قالمِیشَیْن!
- مثل فاخته تنها نشستهای!
- قاققو تَکِن تاک قالمِیشَیْن!
منابع
ویرایش- فرهنگ شمس