خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
لازم
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
صفت فاعلی
۱.۳.۱
برگردانها
۱.۳.۲
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
عربی
آوایش
ویرایش
/لازِم/
صفت فاعلی
ویرایش
لازم
آنچه از آن گریزی نیست، ضروری، بایسته، واجب، ضرو.
آنچه همیشه با چیزی باشد، ثابت، استوا .
––––
برگردانها
ویرایش
ترجمهها
ایتالیایی:
essenziale
necessario
انگلیسی:
requirement
needful
necessitous
necessary
intransitive
sine qua non
requisite
require
prerequisite
postulate
optimum
obligatory
needn't
integral part
indispensable
incumbent
hard and fast
folderol
duly
correlative
unqualified
raptatory
raptatorial
qualified
ineligible
superserviceable
self execuiting
quorum
mantling
irrevocable
hectic
undercool
shook
limen
overexpose
macronutrient
foot pound
cretin
منابع
ویرایش
فرهنگ لغت معین
فرهنگ بزرگ سخن