فارسی

ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • عربی

آوایش

ویرایش
  • /لُعبَت/

لعبت

  1. بازیچه، هر آن چیزی که با آن بازی کنند، عروسک.
  2. معشوق، بُت، دلبر.
    ما لعبتکانیم و فلک لعبت‌باز.....از روی حقیقت نه از روی مجاز (خیام)

مترادف‌ها

ویرایش