خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
متحتم
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
صفت
۱.۳.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
عربی
آوایش
ویرایش
/مُتِحَتّم/
صفت
ویرایش
متحتم
(قدیم): لازم، ضروری، حتمی.
تعجیل در اجرای ماده آن مطالب لازم و متحتم است. «
امیرنظام
»
آشکار، مبرهن.
واجب کننده، لازم کننده. جمع
متحتمین
.
منابع
ویرایش
فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن