مخلف
(مُ لِ)
عربی
ویرایش(اِ
(اِ
فارسی
ویرایش- آن که کسی را جانشین خود کند، جانشین کننده.
- آن که وعدة خلاف کند.
- در فارسی: کبوتر بچهای که پر بر پایش رسته باشد.
- پسر خوش شکل.
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
(مُ خَ لِّ)
- آن که چیزی را از خود بجا میگذارد.
- آنکه کسی را خلیفه و جانشین خود کند.
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین