ممر
در توصیف این سرواژه از هیچ منبع و مأخذی نام برده نشدهاست. شما میتوانید با افزودن منابع برطبق اصول اثباتپذیری و شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیواژه کمک کنید. مطالب بیمنبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد. |
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- عربی
آوایش
ویرایش- /مَمَرّ/
اسم
ویرایشممر
- راه، جای عبور.
- متولی مدرسهنظامیه باید مردی باشد کم اعتنا نسبت به مال دنیا و قانع به آنچه از ممر مستمری به او میرسد. «خداوند الموت»
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
- فرهنگ لغت معین