نشانده
فارسی ویرایش
(نِ دَ یا دِ)
صفت مفعولی ویرایش
- به نشستن واداشته.
- جلوس داده.
- جا داده، مقیم ساخته.
(عا.)
- زنی روسپی که او را به خانه آورده نفقة او را متعهد شوند و از ادامة عمل بد بازدارند و از او متمتع گردند بدون ازدوا
جمع ویرایش
- کاشته.
- برپا داشته.
- نهاده.
- خاموش کرده.
- دفع کرده.
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
برگردانها ویرایش
- انگلیسی
- stooge