فارسی

ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • شاهنامه

آوایش

ویرایش
  • /هَفت/خوان/

  اسم مرکب

ویرایش

هفت‌خوان

  1. هفت دشواری و کار سخت برای رستم به هنگام نجات کیکاوس وقتی که در مازندران دربند بود.
    سخنگوی دهقان چو بنهاد خوان/ یکی داستان راند از هفت‌خوان «فردوسی»
  2. هفت دشواری و کار سخت برای اسفندیار در جنگ با ارجاسپ.
  1. هفت‌خوان کنایه از: دشواری‌های سخت و زیاد.

مترادف‌ها

ویرایش

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین/ شاهنامه