حرف اضافه

ویرایش
  1. به معنی «با» معیت را رساند: گویند ما وا شماییم

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

پهلوی

واژه پیشوندِ کارواژه یِ "وا " در زبانِ پارسی :

( نقشِ کارکردی پیشوندِ " وا " مطابق با پیشوندِ ab در زبانهای اروپایی بویژه آلمانی است بمانندِ ( abbildung /وانگاشت ) ولی در جاهایی نیز مطابق با پیشوندِ re در زبانهای اروپایی نیز درنظر گرفته می شود بمانندِ reaction /واکنش ) .

نشانه های بکارگیریِ پیشوندِ "وا ":

1 - نشانده دهنده یِ "جدایش"

2 - نشان دهنده یِ "دوری"

3 - عملگرِ پیشوندیِ " از "

یکی از کاربردهای این پیشوند که از نظرها دورمانده است و کسی تاکنون بدان اشاره نکرده است، این است که این پیشوند، نقشِ کاربردیِ "از" را نیز در گزاره ایفا می کند. در نگاهِ عامه، بسیاری نقش کارکردیِ پیشوندِ "وا" را ( جدایش، دور ی یا جداشدگی ) می دانند ولی نکته یِ ارزشمند اینجاست که نقشِ کاربردیِ "از"، فرآیندِ "جدایش" یا "دوری" را نیز دربرمیگیرد؛چراکه هنگامِ "جدایش" یا "دوری" همیشه چیزی "از" چیزِ دیگر جدا می شود یا دور می شود ولی هر کنشی که بازنمایی کننده یِ پیشوندِ " از " باشد، به معنایِ "جدایش" یا "دوری" نیست.

پس نقشِ کارکردیِ پیشوندِ "از " فراگیرتر وکلی تر از "عملِ جدایش" یا "دوری" است.

بنابراین هنگامیکه فرآیند یا کنشی را می توان با حرفِ "از" تعریف کرد، از پیشوندِ "وا" بهره میگیریم.

( هر چند باید در نظر داشت که راههای گوناگونی برای تعریفِ یک مفهوم وجود دارد ) .

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

برای نمونه:

abbilden ( آلمانی ) =وانگاشتن ( پارسی ) =تعریف:تابعی را "از" دامنه به بُردی تصویر کردن، بُردی را "از رویِ" دامنه ای ساختن.

abkuerzen ( آلمانی ) =کوتاه کردن، برای نمونه هنگامیکه می خواهیم چیزی را "از " چیزِکُلیتر جدا کنیم.

abstract : چیزی را "از" چیزِ دیگری انتزاع کردن، عملِ مجردسازی، تجرید ( جدایِش به قصدِ تکیختگی یا مجردسازی )

abweichen: "از" مسیری منحرف شدن/Abweichung:انحراف

Abteil :بخش ( تکه ای "از" بخشِ کلی تر )

absent:غایب، حذف کردن

و. . .

(عا.)

  1. وای:
  2. کلمه‌ای که به هنگام شدت مرض و احساس درد و رنج گویند.
  3. در موقع تأسف خوردن استعمال شود.
  4. در مورد تعجب به کار رود (بیشتر در تداول خانم‌ها)

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  1. باز، گشاده.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(پش.)

  1. پیش از فعل آید به معنای ذیل: الف - به معنی «باز» تجدید و دوبارگی را رساند: وا آمدن. ب - به معنی «باز»، «گشاده» و مانند آن: واکردن. ج - به معنی «به» به جهت تاکید: وا ایستادن، واشدن.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

پسوند

ویرایش
  1. به آخر اسم پیوندد دال بر نگهبانی و حفاظت: پیشوا.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  1. با. ابا. وا: آش.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

ویرایش
انگلیسی
fail