فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  • پارسی باستان
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ پارس دارد

آوایش

ویرایش
  • [پارس]

پارس

  1. نام یکی از اقوام سه‌گانه آریایی که محل سکونت ایشان در جنوب ایران.
  2. قوم باستانی پارس است
  3. مجاز از ايران
  4. پارس[۱]

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

پارس

  1. مردمان پارسی یکی از اقوام آریایی هستند. قبلاً زبان این قوم زبان پارسی باستان و زبان پارسی میانه بود و هم‌اکنون به زبان پارسی نو و گویش‌های آن صحبت می‌کنند. در زبان پارسی باستان و پارسی میانه قوم «پارسَ» (Pārsa) نام یک از قوم ایرانی اهل ایران است. از این قوم دو خاندان بزرگ هخامنشیان و ساسانیان به شاهنشاهی ایران رسیده‌اند. پس از تشکیل نخستین حکومت پارس هخامنشی، این قوم سرزمین‌های تحت حاکمیت خود را با نام قومی یعنی پارسَ نامیدند. از این رو هم در زبان پارسی و هم در زبان‌های غربی پارس یا پارسَ در کنار کاربر قومی خود به جنوب غربی ایران نخستین محل سکونت پارس‌ها (Persís یا Persés) و همچنین به سرزمین شاهنشاهی هخامنشی (Persia) و حکومت‌های ایرانی آینده اطلاق می‌شود. واژهٔ پارسَ (پارسی باستان: 𐎱𐎠𐎼𐎿, Pārsa) واژه‌ای است از زبان پارسی باستان که به قوم پارس و سرزمین‌های تحت حاکمیت این قوم گفته می‌شد. این واژه با ورود به زبان پارسی میانه (پارسی میانه: Pʾlsy ,𐭯𐭠𐭫𐭮𐭩 و Pʾʿsy 𐭯𐭠𐭥𐭮𐭩‎) به شکل پارس درآمد و به همان شکل به زبان پارسی نو (لاتین‌نویسی: Pārs) وارد شد.
  2. پارس دارای دو نوشتار و دو معنی بوده است: 1ـ در پارسی کهن ( مادها ) پارسوآ parsuā و به معنی مرز و یا همسایه بوده است؛ زیرا پارسیان با مادها همسایه بودند و مادها به آنان پارسوآ یا همسایه می گفتند؛ در پارسی باستان ( هخامنشیان ) پارسیه parsaya و در سنسکریت پارَسِه parase و به معنی کشور بزرگ و در پارتی، سغدی و پهلوی پارس pars می باشد که همان معنی سنسکریت را دارد یعنی کشور بزرگ. 2ـ پارس به معنی آوای سگ که در اوستایی پاثره pāşra و در سغدی پارث pārş و به معنی نگهبانی دادن است؛ و پارث کردن سگ، همان نگهبانی دادن اوست؛ ولی چون ث که در زبان های اوستایی و سغدی بوده و امروزه تنها در واژه ی کیومرث مانده از میان رفته است، پارث نیز به صورت پارس نوشته شد.

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه
  1. The Four Generals of the Sasanian Empire: Some Sigillographic Evidence. Istituto Italiano per l'Africa e l'Oriente, Conferenze 14, Roma, 2001 Eranshahr nach der Geographie des Ps. Moses Xoranac'i, by Joseph Marquart/Markwart, Berlin, 1901 ‏‫‭Jamasp Ji Minocheher ji Jamasp -Asana‬, The pahlavi texts: Contained in the Codex MK copied in 1322 A. C. by the scribe ‭mehr -Awan Kai-Khusru, Vol 2, Fort Printing Press, Bombay, 1913, pp. 14-18. تورج دریایی، شهرستان‌های ایرانشهر: نوشته‌ای به زبان فارسی میانه دربارهٔ تاریخ، حماسه و جغرافیای باستانی ایران؛ ترجمه شهرام جلیلیان، تهران، توس: ۱۳۸۸، صص ۲۲، ۲۳، ۲۶، ۲۷. علی جعفری، فرشید جعفری، نگاهی گذرا به وضعیت ایلام در دوره ساسانی، تهران: دانشگاه تهران، دوفصلنامه پژوهش در تاریخ، سال دوم، پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳ (پیاپی ۴)، ص ۱۳۱. تئودور نولدکه، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمه عباس زریاب، تهران: انجمن آثار ملی، ۱۳۷۸، ص ۱۸۵. هدایتی، هادی (۱۳۸۴). تاریخ هرودوت جلد اول. انتشارات دانشگاه تهران. ص. ۲۱۱. لغت‌نامهٔ دهخدا