فارسی ویرایش

(اِم

ریشه شناسی

پهلوی

صفت ویرایش

  1. پاشیدن، برافشاندن.
  2. امر از «پاشیدن».
  3. در کلمات مرکب، مانند: نمک پاش، آب پاش، مخفف پاشنده‌

استعاره ویرایش

  1. پریشان، افشان.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ واژه‌ها ی اوستا
  • فرهنگنامه کوچک پهلوی
  • غلط ننویسیم
  • فرهنگ زبان ایرانی باستان

برگردان‌ها ویرایش

انگلیسی
sprinkler