فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /پیاده/شُدَن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

پیاده‌شدن

  1. پایین آمدن از وسیله نقلیه، حیوان، آسانسور، و مانند آنها.

  استعاره

ویرایش
  1. (عامیانه): هزینه سنگین را متحمل شدن، پیشامد هزینه بَر.
  2. (عامیانه): عزل کردن، کسی را از مقام خود خلع نمودن، اخراج کردن.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه‌ها

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن