پیوست:ضرب المثل‌هایی که با حرف ب آغاز می‌شوند

  • با آل علی هر که در افتاد، ور افتاد.
  • با اون زبون خوشت، با پول زیادت، یا با راه نزدیکت.
  • با این ریش میخواهی بری تجریش؟
  • با پا راه بری کفش پاره میشه، با سر کلاه.
  • با خوردن سیرشدی با لیسیدن نمیشی.
  • باد آورده را باد میبرد.
  • با دست پس میزنه، با پا پیش میکشه.
  • بادنجان بم آفت ندارد.
  • بارون آمد، ترکها بهم رفت.
  • بار کج به منزل نمیرسد.
  • با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هیچکدام با هرهیچکدام هر دو.
  • بازی اشکنک داره، سر شکستنک داره.
  • بازی بازی، با ریش بابا هم بازی.
  • با سیلی صورت خودشو سرخ نگه‌میداره.
  • با کدخدا بساز، ده را بچاپ.
  • با گرگ دنبه میخوره، با چوپان گریه میکنه.
  • بالابالا‌ها جاش نیست، پائین پائین‌ها راش نیست.
  • بالاتو دیدیم، پائینتم دیدیم.
  • با مردم زمانه سلامی و والسلام.
  • تا گفته‌ای غلام توام، میفروشنت.
  • با نردبان به آسمون نمیشه رفت.
  • با همین پرو پاچین، میخواهی بری چین و ماچین؟
  • باید گذاشت در کوزه آبش را خورد.
  • با یکدست دو هندوانه نمیشود برداشت.
  • با یک گل بهار نمیشه.
  • به اشتهای مردم نمیشود نان خورد.
  • به بهلول گفتند ریش تو بهتره یا دم سگ؟ گفت اگر از پل جستم ریش من و گرنه دم سگ.
  • بجای شمع کافوری چراغ نفت میسوزد.
  • بچه سر پیری زنگوله پای تابوته.
  • بچه سر راهی برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد.
  • بخور و بخواب کار منه، خدا نگهدار منه.
  • بد بخت اگر مسجد آدینه بسازد --- یا طاق فرود آید، یا قبله کج آید.
  • به درویشه گفتند بساطتو جمع کن، دستشو گذاشت در دهنش.
  • بدعای گربه کوره بارون نمیاد.
  • بدهکار رو که رو بدی طلبکار میشه.
  • برادران جنگ کنند، ابلهان باورکنند.
  • برادر پشت، برادر زاده هم پشت.
  • خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بکش.
  • برادری بجا، بزغاله یکی هفت صنار.
  • برای کسی بمیر که برات تب کنه.
  • برای همه مادره، برای ما زن بابا.
  • برای یک بی‌نماز، در مسجد‌و نمی‌بندند.
  • برای یه دستمال قیصریه رو آتیش میزنه.
  • بر عکس نهند نام زنگی کافور.
  • به روباهه گفتند: شاهدت کیه؟ گفت: دمبم.
  • بزبون خوش مار از سوراخ در میاد.
  • بزک نمیر بهار میاد --- کنبزه با خیار میاد.
  • بز گر از سر چشمه آب میخوره.
  • به شتره گفتند: شاشت از پسه، گفت : چه چیزم مثل همه کسه؟
  • به شتر مرغ گفتند: بار ببر، گفت: مرغم، گفتند: بپر، گفت: شترم.
  • بعد از چهل سال گدایی، شب جمعه را گم کرده.
  • بعد از هفت کره، ادعای بکارت.
  • بقاطر گفتند: بابات کیه؟ گفت: آقادائیم اسبه.
  • به کیشی آمدند به فیشی رفتند.
  • به گربه گفتند: گهت درمونه، خاک پاشید روش.
  • به کچله گفتند: چرا زلف نمیزاری؟ گفت: من از این قرتی گیریها خوشم نمیاد.
  • به کک بنده که رقاص خداست.
  • بگو نبین، چشممو هم میگذارم، بگو نشنو در گوشمو میگیرم، اما اگر بگی نفهمم،

نمیتونم.

  • بگیر و ببند بده دست پهلوون.
  • بلبل هفت تا بچه میزاره، شیش تاش سسکه، یکیش بلبل.
  • بمالت نناز که بیک شب بنده، به حسنت نناز که بیک تب بنده.
  • بماه میگه تو در نیا من در میام.
  • بمرغشان کیش نمیشه گفت.
  • بمرگ میگیره تا به تب راضی بشه.
  • بوجار لنجونه از هر طرف باد بیاد، بادش میده.
  • بهر کجا که روی آسمان همین رنگه.
  • به یکی گفتند: سرکه هفت ساله داری؟ گفت: دارم و نمیدم، گفتند: چرا؟ گفت: اگر

میدادم هفت ساله نمیشد.

  • به یکی گفتند: بابات از گرسنگی مُرد. گفت: داشت و نخورد؟
  • بمیر و بدم.
  • به گاو و گوسفند کسی کاری نداره.
  • بیله دیگ، بیله چغندر.