فارسی ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /کار/گزار/

  اسم ویرایش

کارگزار

  1. انجام دهنده، کاری، کار راه انداز.
  2. عامل اجرای اوامر یا سیاست کسی یا دستگاهی. عامل، مأمور.
  3. در رایانه سرور.

مترادف‌ها ویرایش

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن