فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش

آوایش

ویرایش
  • /کاسِه/

کاسه

  1. پیاله، ظرف.
  2. کوس نوعی طبل بزرگ که در جنگ‌های قدیم جهت آماده شدن نبرد می‌نواختند.
  3. بیرونی ترین پوشش گُل.
  4. واژه کاسه در زبان فارسی و عربی ریشهً اوستایی و سانسکریتی دارد و از واژه کاچه به معنی شیشه، آبگینه، آیینه، لیوان، جام و کریستال اخذ شده‌است. این واژه چنان‌که در واژه پهلوی کاسوک (کاسه پشت، لاکپشت) دیده می‌شود، به همین صورت کاسه در ایران پیش از اسلام رایج بوده‌است

  مثال‌ها

ویرایش
  1. کاسه داغ‌تر از آش کنایه از: واسطه‌ای که از صاحب حق بیشتر جوش می‌زند.
  2. کاسه‌ی زیر نیم کاسه بودن کنایه از: نیرنگی در کار بودن.
  3. کاسه کوزه کسی را به هم زدن کنایه از: شر و فساد و خرابی بار آوردن.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه‌ها

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ کوچک زبان پهلوی
  • فرهنگ واژه های اوستا