کفش
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- پهلوی
آوایش ویرایش
- /کَفش/
اسم ویرایش
کفش
- پوششی برای محافظت پا که از دو بخش رویه چرمی، پلاستیکی، یا پارچهای و کف یا زیره محکم ساخته می شود.
- نوعی پوشش که پا را محافظت میکند و معمولاً از جنس چرم است، پاپوش.
استعاره ویرایش
- پا در کفش کسی کردن کنایه از: موجب اذیت و آزار کسی شدن.
- پا در یک کفش کردن کنایه از: در عقیده خود پافشاری کردن.
- کفش پیش پای کسی جفت کردن کنایه از: عذر کسی را خواستن، رفع مزاحمت کسی را از خود کردن.
واژههای مشتق شده ویرایش
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
منابع ویرایش
- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین