فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • شاهنامه

آوایش ویرایش

  • /کِهین/

  صفت ویرایش

کهین

  1. کوچکترین، خردترین، کهتر. مقابل مهین.
    نشیند کهین نزدِ مهتر پسر/ مهین باز نزدِ کهین تاجور «فردوسی»

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین/ شاهنامه