کژ نشستن و راست گفتن

فارسی ویرایش

فعل ویرایش

  1. در گفتگو با شنونده رو راست بودن.
  • نمونه: «تا راست بگوید این سخن در رویت / هم مردمک دیده‌ی تو کژ بنشست» (وله)

آوایش ویرایش

  • Unipers: ‎/kaž nešastan va râst goftan/‎

منابع ویرایش