فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /گاز/

  اسم مصدر ویرایش

گاز

  1. عمل فرو بردن دندان در چیزی، گاز گرفتن. گاژ، گاه.
  2. (فیزیک): حالتی از ماده که در آن شکل و حجم ثابت نیست، و حرکت بی‌نظم مولکول‌ها و اتم‌ها زیاد است. بخار، ماده‌ای بی‌شکل، سیّال و قابل گسترش.
  3. علف، علف چاروا.
  4. قیچی، قیچی آهن، ابزاری آهنی مانند انبر که با آن میخ را از جایی که در آن فرو رفته‌است بیرون می‌کشند.

زبان دیگر ویرایش

ریشه‌ لغت ویرایش

  • فرانسوی

  اسم ویرایش

  1. تور نازک و لطیف که برای بستن زخم به کار می‌رود.
  2. پدالی که در جلوی اتومبیل و در پیش پای راننده قرار دارد و با فشار دادن بر آن بنزین بیشتری به کاربراتور می‌رسد و اتومبیل سرعت بیشتری می‌گیرد.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن
  • فرهنگ لغت معین