گاز
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- فارسی
آوایش ویرایش
- /گاز/
اسم مصدر ویرایش
گاز
- عمل فرو بردن دندان در چیزی، گاز گرفتن. گاژ، گاه.
- (فیزیک): حالتی از ماده که در آن شکل و حجم ثابت نیست، و حرکت بینظم مولکولها و اتمها زیاد است. بخار، مادهای بیشکل، سیّال و قابل گسترش.
- علف، علف چاروا.
- قیچی، قیچی آهن، ابزاری آهنی مانند انبر که با آن میخ را از جایی که در آن فرو رفتهاست بیرون میکشند.
زبان دیگر ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- فرانسوی
اسم ویرایش
- تور نازک و لطیف که برای بستن زخم به کار میرود.
- پدالی که در جلوی اتومبیل و در پیش پای راننده قرار دارد و با فشار دادن بر آن بنزین بیشتری به کاربراتور میرسد و اتومبیل سرعت بیشتری میگیرد.
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
منابع ویرایش
- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین